صفحه 7 از 7

Re: خاطرات بیادماندنی از کیبردهای قدیمی

ارسال شده: سه‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۴, ۸:۲۹ ب.ظ
توسط reza firouzfar
mh.noori نوشته شده:سلام... چه خاطرات جالبی... خب من به خاطر خانواده ام هیچ موقع تو هیچ مجلسی شرکت نکردم... غیر از یک مجلس خصوصی اون هم با هزار مکافات...

اولین کیبردم، sa21 بود! 7000 تومان -23 سال پیش

با اینها کار کردم!
sa20
sa21
ma201
ma220
ct470
ct670
ht3000
psr640
psr1000

اینها کیبرد های دوستام بود!
کیبرد بعدیم، mt760 بود که کلاویه کوچک، ct670 بود و بعد از اون a3

بعد از a3 دیگه کیبرد نخریدم و پیانو تهیه کردم و الان u1j دارم
خیلی خوش اومدید به انجمن,,U1j هم پیانوی خیلی خوبی هستش از یاماها دوست من هم داره باهاش زدم چندین بار.

Re: خاطرات بیادماندنی از کیبردهای قدیمی

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵, ۴:۳۶ ق.ظ
توسط شادمهر
سلام اره داداش اینارو فقط بچه های دهه 60 درک میکنن که چه حالو هوایی داشت دنیای موسیقی.یادمه اولین بار که صدایa3رو تو مجلس شنیدم.تاصب صداش توگوشم نوازش میشد.چه شبای سرد برفی وچه هوای داغ تابستونو به عشق مجلس از همه کاروزندگیو درس و مدرسه و دانشگاه میزدیم و مجلس میرفتیم.واقعا چه تقدیرو تشکری و خوشامد گویی میکردن مردم.مخصوصا توروستا.بچههای کوچیک تا ماشین مارو میدیدند دنبالش میدویدند.که اومدن.اولین بار که ریتم630یاماها رو توی باند اکو چنگ میشنیدم که چطوری داره میکوبه گفتم موتورمو میفروشمو یکی میخرم.اخ که چه دورانی بود.یادمه یه بار توی مجلس چند دفعه برق قطووصل شد 630 برنامش پاک شد.حالا منم فکر اینجاشو نکرده بودم وتجربه نداشتم دیسکتمو نداشتم. تا اخر شب سورنا ودهل بیچاره جبران کردن.واقعا یادش بخیر

Re: خاطرات بیادماندنی از کیبردهای قدیمی

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵, ۱۲:۱۵ ب.ظ
توسط behrang
شادمهر نوشته شده:سلام اره داداش اینارو فقط بچه های دهه 60 درک میکنن که چه حالو هوایی داشت دنیای موسیقی.یادمه اولین بار که صدایa3رو تو مجلس شنیدم.تاصب صداش توگوشم نوازش میشد.چه شبای سرد برفی وچه هوای داغ تابستونو به عشق مجلس از همه کاروزندگیو درس و مدرسه و دانشگاه میزدیم و مجلس میرفتیم.واقعا چه تقدیرو تشکری و خوشامد گویی میکردن مردم.مخصوصا توروستا.بچههای کوچیک تا ماشین مارو میدیدند دنبالش میدویدند.که اومدن.اولین بار که ریتم630یاماها رو توی باند اکو چنگ میشنیدم که چطوری داره میکوبه گفتم موتورمو میفروشمو یکی میخرم.اخ که چه دورانی بود.یادمه یه بار توی مجلس چند دفعه برق قطووصل شد 630 برنامش پاک شد.حالا منم فکر اینجاشو نکرده بودم وتجربه نداشتم دیسکتمو نداشتم. تا اخر شب سورنا ودهل بیچاره جبران کردن.واقعا یادش بخیر
دقیقا بین سال های 78 الی 90 این صحنه ها خیلی اتفاق میوفتاد. خدا رو شکر اگر از خیلی چیزها توی این دوره زندگی لذت نبردیم ولی اون دوره شیرین را تجربه کردیم.

Re: خاطرات بیادماندنی از کیبردهای قدیمی

ارسال شده: سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵, ۵:۴۰ ب.ظ
توسط yamaha PSR-62
تاپیک خیلی خوبی است و من تقریبا همه ی صفحاتش را خواندم و برخی خاطرات خیلی بامزه بود .
اون زمان معمولا نوازنده ها خیلی خوشتیپ بودند و لباس های خیلی شیکی می پوشیدند من یادم هست که حتی تو روستاها هم با کراوات و پیراهن های خوشرنگ بیشتر زرد رنگ می آمدند . اینکه کودکان دنبال ماشین می دویدند خیلی دیدنی بود و من خودم هم وقتی می دیدم نوازنده ها و خواننده از ماشین پیاده می شدند ذوق زده می شدم .
واقعا شور و شوق خاصی داشت . یکبار هم با ماشین وانت بار پیکان پدرم گروه ارکسر آوردیم برای عروسی عمه ی خودم در روستا باورتان نمی شود من در آن سوز سرما بالای ماشین ( پشت وانت ) کنار وسایل سوار شدم و هر چه گفتند بیا جلو بنشین سرد است و ... راضی نشدم . تا وقتی رسیدیم فقط وسایل رو نگاه می کردم با اینکه کیبردها توی کیفها بود ولی من چشم از روشون بر نمی داشتم .ولی یادم هست که روی کیف ها همه نوشته بود یاماها. یادش بخیر چادر می زدند . دوران باصفا و خوشی بود
واقعا از وقتی این تالارها باز شد و عروسی ها را در خود کشید ، صفای عروسی کاملا از بین رفت ، شد یک چیز تکراری و از سر باز کن و رسمی .
من یادمه اون زمان هر جا عروسی بود می رفتیم تماشا و تازه میوه و شیرینی و شام هم به ما می دادند و به همه می دادند کلا رسم بود هر کی وارد می شد پذیرایی میشد و نمی پرسیدند کی هستی و از کجا آمدی و کو کارت دعوتت .
امیدوارم روزی دوباره جشن های مردم به داخل خانه ها برگردد و این زدگی و تکراری بودن عروسی ها از بین برود و کمی قیمت همه چیز پایین بیاد تا مردم به هم نزدیکتر بشن .

Re: خاطرات بیادماندنی از کیبردهای قدیمی

ارسال شده: جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵, ۱۰:۰۸ ب.ظ
توسط behrang
من زمانی عروسی میرفتم که نه تنها بلندگو های اکو چنگ و اکو تندر را روی پشت بام میگذاشتند ، بلکه هنوز چیزی بنام پایه ارگ وجود نداشت.
باید یک چیزی اونجا پیدا میکردیم که دستگاه را روش بذاریم.
مثلا نیمکت مدرسه
مثلا دوتا درام (بشکه های بزرگ)
مثلا دوتا صندلی مدرسه
بعد ها که casio-ht3000 خریدم ، یک پایه فابریک داشت که زیاد هم مناسب حمل نبود و اون رو میبردیم تا روش دستگاه gem-ws1 را بذاریم و اجرا کنیم.